پرسش :

مسیحیان در آیین تعمید چه اعمالی را انجام می دهند؟


پاسخ :
تعمید(1) نشانه ی ورود شخص به جامعه ی کلیساست. از دیدگاه کتاب مقدس، سابقه ی تعمید به زمان یحیی(علیه السلام) می رسد: «یحیای تعمید دهنده در بیابان ظاهر شد و اعلام کرد که مردم برای آمرزش گناهان باید توبه کنند و تعمید بگیرند. مردم از تمام سرزمین یهودیه و شهر اورشلیم پیش او می رفتند و با اعتراف به گناهان خود در رود اردن از دست او تعمید می گرفتند.»(2)

عیسی(علیه السلام) هم خود از یحیی(علیه السلام) تعمید گرفته و شاگردان خود را توصیه کرده است که «همه امت ها را شاگرد سازید و آنها را به اسم پدر و پسر و روح القدس تعمید دهید.»(3) شمعون پطرس هم مردم را تشویق کرده است که: «توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح(علیه السلام) جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید.»(4)

از نگاه پولس، این آیین نشانه ای از مشابه شدن ایماندار با مسیح(علیه السلام) در مرگ، تدفین و رستاخیز اوست.(5) این عمل اعترافی آشکار و علنی در مورد خدا بودن مسیح(علیه السلام) بوده است.(6) ولی قبل از تعمید باید تعلیم و توبه و ایمان وجود داشته باشد.(7)

فرقه ی پروتستان تعمید را ویژه کسانی می داند که شخصاً و با رضایت کامل پیام انجیل را پذیرفته اند. پس تعمید کودکان را تا رسیدن به سن نوجوانی که به آن سن رضایت می گویند، ضروری نمی داند. اما کاتولیک ها نوزادان را هم تعمید می دهند. در غسل تعمید کودکان ، آنها به طور نمادین در مرگ مسیح(علیه السلام) شرکت می کنند و به این وسیله گناه فطری آنها با مسیح(علیه السلام) کشته می شود. سپس با خروج از آب در رستاخیز شرکت می کنند و همانند انسان نوینی از قبر بر می خیزند.

معمولاً تعمید کودکان را والدین یا کسانی که والدین تعمیدی نامیده می شوند، بر عهده می گیرند.(8) در روزهای نخست کلیسا، مراسم غسل تعمید با مراسم شکر گذاری این غسل همراه بود که آن را اسقف انجام می داد. در قرون وسطی کشیشان نیز مجاز به برگزاری این مراسم بودند و حتی گاهی یک فرد عامی هم می توانست آن را انجام دهد. مراسم غسل تعمید عمل شستشو و تطهیری تلقی می شد که در آن هم گناه اولیه و فطری انسان و هم گناهان واقعی که انجام داده بود شسته می شد و انسان از آثار این جرم ها خلاصی می یافت. غسل تعمید نوزدان و خردسالان نیز رایج بود. چون اگر فرد از گناهان اولیه (توسط آدم ابوالبشر) تطهیر نمی شد ممکن بود در زمان مرگ به فنای ابدی محکوم شود. تقریباً تمام گروه های اصلاح گر نیز آیین تعمید را حفظ کردند چون آیین مزبور پشتوانه ای از کتاب مقدس داشت.(9)

ظاهراً در ابتدا ایمان به مسیح(علیه السلام) و میل به دریافت تعمید تنها شرط لازم برای تعمید بود اما در اواخر قرن دوم یک دوره آزمایشی و تعلیمی برای سنجش واقعی بودن تجربه روحانی نوایمان تعیین شد. مراسم تعمید نیز معمولاً با فرورفتن در آب و در مواردی نیز با ریختن آب بر سر داوطلب صورت می گرفت. تعمید کودکان که مورد مخالفت ترتولیان و حمایت سیپریان بود و نیز تعمید بیماران در همین دوره ی زمانی شکل گرفت.(10) کلیسا آیین های عشای ربانی و تعمید را رفته رفته در حیطه اختیارات و توانایی های کاهنان قرار داد.(11)

در حال حاضر سه روش برای غسل تعمید وجود دارد. پاشیدن آب، ریختن آب و دفن کردن در آب (ارتماس) که بیشتر در کلیساهای شرق معمول است. در اصل این غسل به صورت غوطه ور شدن در آب انجام می شد. بعداً به علت کم بودن آب و برای ایجاد سهولت برای اشخاص مسن و معلول دو روش دیگر مرسوم گردید.(12)

از زمان های قدیم، عادت بر این بود که نومسیحیان را در مهم ترین عید مسیحیت، یعنی عید پاک، تعمید دهند. مراسم این عید سه روزه در بهار برگزار می شود و از فِصح یهود فاصله ی چندانی ندارد. هنگام تعمید کشیش این عبارت را که از آخر انجیل متّی اقتباس شده است می خواند: «تو را به نام پدر، پسر و روح القدس تعمید می دهم.»(13)، (14)

ولی از آنجا که گناه ذاتی جایگاهی در اعتقادات اسلام ندارد و تمام افراد بشر با فطرت الهی متولد می شوند، اجرای آیین های عملی برای زدودن گناه ذاتی، بی مورد است. هر چند برای شخص نوایمان غسل توبه در بدو گرایش به دین اسلام مطلوب است و موجب تسریع در قبول توبه و یا کمال توبه است، اما عملی ضروری نیست و در نجات هم دخالتی ندارد.(15)

پی نوشت: 
(1). Buptism:کلمه تعمید از واژه ای یونانی به معنای فرو بردن در آب گرفته شده است.
(2). مرقس 4:1؛ متی 1:3؛ لوقا 3:3؛ یوحنا 26:1.
(3). متی 19:28.
(4). اعمال 38:2.
(5). رومیان 3:6؛ کولسیان 12:2.
(6). رومیان 9:10.
(7). متی 19:2؛ اعمال 38:2؛ غلاطیان 26:3.
(8). هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص 309.
(9). متی 19:28.
(10). رابرت ویر، جهان مذهبی، ص 790.
(11). اول کرنر، سرگذشت مسیح در طول تاریخ، ص 95.
(12). هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص 309.
(13). توماس میشل، کلام مسیحی، ص 93.
(14). گرد آوری از کتاب: مسیحیت شناسی مقایسه ای ،محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 317.
(15). سید محمد کاظم طباطبایی، العروة الوثقی، ج 1، باب الاغسال الفعلیه، ص 463.